امروز در مورد بحث مدل های سرمایه گذاری در صادرات میخواهم با شما صحبت کنم .
شما به عنوان صادرکننده، قطعا نیازمند سرمایه برای صادرات کالایتان هستید .
اما مهم این است که تعریف شما از سرمایه چیست؟
بگذارید مدل های سرمایه گذاری در صادرات را جور دیگری مطرح کنم ، امروز بعنوان یک صادرکننده قصد دارید در این بازار کار کنید . اولین مسئله برای شما این هست که چه مقدار سرمایه برای خرید کالا نیاز دارم ؟ یعنی این کالا را بخرم و قصدم این است که کالا را یا دپو کنم، انبار کنم ، یا کالا را به روش های سنتی به کشورهای دیگر حمل کنم، امور گمرکش را خودم انجام دهم، و در آن کشور بفروشم …
یا کالا را که اماده کردم از مشتری بدون اینکه پیش پرداختی دریافت کنم یا تسویه کامل بگیرم ، کالا را برایش ارسال کنم .
پس من نیازمند سرمایه در این مدل هستم .
اما این مدلها دیگر در دنیا مرسوم نیست! و باطل شده! و این مدلها دقیقا مدلهایی است که مانع پیشرفت تجار ما در امروز شده است .
حالا باید چکار کنیم؟
آیا راهکار دیگری وجود دارد واقعا که برای خرید و تامین کالا نیازمند سرمایه نباشیم؟
بگذارید باز هم یک مثال دیگری بزنم؛ این دفعه میخواهم از طرف مشتریان پیش بروم.
مشتری سراغ شما امده ۱- خارجی که از طریقه های مختلف شما رو پیدا کرده
سه گروه مشتری در مدل های سرمایه گذاری در صادرات دسته بندی می شوند:
۱- مشتری که پول دارد و قصد خرید دارد .
۲- مشتری که پول ندارد ولی کاسب است ، قصد دارد از شما کالا را بگیرد و خوش بینانه پولش را به شما بدهد یا به قول بعضی از دوستان مثل مشتری های روسی ، جنس را بگیرند و پول را ندهند! یا هر چیز دیگری.
یعنی اینکه این فرد قصد کار را دارد حالا خوشبینانه اینکه میخواهد پول را بدهد .
۳- کلاهبردار است . قصد دارد شما را فریب بدهد و از شما کالا به عاریه ، اجاره یا بصورت موقت بگیرد به اسم یک چنین چیزی و هیچ وقت پولتان را ندهد .
چیزی که مشخص است، گروه اول فقط بدرد ما میخورد ، گروه دوم که میخواهد کالای ما را بگیرد و با کالای ما پشتک بزند و یک سود کمی به ما بدهد قطعا مشتری مطلوب ما نیست .ما نباید وقت را رویشان تلف کنیم ، مثل بازاریی هایی که در امارات هستند، شما الان در بازار تره بار امارات که مراجعه کنید ، افراد زیادی هستند که می گویند کالا را امانی بیاورید ما میفروشیم درصدی به شما می دهیم .
دوست عزیز، من که کالا را تا آنجا می اورم چرا دست شما بدهم؟ غرفه می گیرم و خودم عرضه میکنم و سود بیشتری میبرم ، در ضمن مالم هم زیر سر خودم است . سود تازه بازار محلی هم می گیرم ، چرا بیندازم گردن کس دیگر. میوه تره بار یا مسایل این تیپی چیزی نیست که روی زمین بماند ، حداقل ادم دلش نمی سوزد .
گروه سوم هم که کلاهبردار هستند و قطعا هیچ کدام از شما دوست ندارید با آنها کار کنید .
در مدل های سرمایه گذاری در صادرات ، فقط می ماند گروه اول .
گروه اول حالا میخواهد با شما کار کند ، دو حالت دارد یا اعتمادش را می توانید جلب کنید تا به شما پول بدهد ، چون امروز این گروه اول به هر جای دنیا مراجعه کنند تا پول ندهند برایشان جنسی را شروع به تولید نمی کنند، شما یک اروپایی، یک آمریکایی، یا هر جای دنیا ، بلند شید و بروید بازار افریقا، بازار چین، بازار هند، بروید بازار آسیای شرقی … هر جای دنیا فرقی نمی کند، بگویید من فلان کالا را میخواهم ، توافق میکنند روی مشخصات و مقدار، از شما پیش پرداخت می گیرند و تولید را شروع می کنند و قبل از اینکه کالا را به صورت کامل به شما تحویل دهند. تسویه می گیرند، ان مدل تجارت امروز این است .
قرار نیست برای اینکه شما سود کنید دیگران هزینه کنند، وگرنه تولید و اقتصاد در دنیا رشد نمی کنند. اما اگر اعتمادشان را جلب نکنیم قطعا به شما پول نمی دهند، حالا باید چگونه اعتماد جلب کنیم؟
این را در یک فایل دیگری صحبت می کنم ،که اعتماد سازی چیست و چگونه باید صحبت کرد. اما بدانید اگر بر این مهارت که می توانم اعتماد مشتری را جلب کنم، مسلط بشوید ، شما فقط نیازمند مشتری بیشتر هستید تا سود بیشتری کنید چون میتوانید از همه مشتریانتان پول بگیرید و این پول هیچ محدودیتی در سرمایه گذاری برای شما ایجاد نمی کند.
اما اگر با بازی پول آمدید چند حالت دارد ، یا گروه سوم که کلاهبردار هستند، کلاهتان را برمیدارند چون بسیار بسیار حرفه ای ترند .
حتی دوستانی که سرمایه دارند به ما مراجعه میکنند، می گویند اقا سرمایه داریم برای خرید کالا ، می گویم سرمایه برای خرید کالا را کنار بگذارید ، درگیر نکنید ، کنار بگذارید .
گروه دوم که میخواهد با پولتان پشتک بزند، اگر واقعا اینقدر پول دارید و حاضرید که پولتان را به کسی بدهید که با ان پشتک بزند به من پیام دهید ، من به شما راهکارهایی میگویم که در بازارهایی با سودهای خیلی خیلی خیلی بیشتر خودتان بفروشید و نگران این نباشید که فرد به شما پولتان را می دهد یا نمی دهد .
پس فقط گروه اول می ماند، گروه ارزشمندی که حالا باید برای بدست اوردن این گروه هزینه کنید .
در این حالت از مدل های سرمایه گذاری در صادرات ، سرمایه هنگفت زیادی که میخواهید برای تولید یا تهیه کالا بگذارید و بگذارید کنار، و مقدار ناچیزی که شاید حالا بستگی به مدل و آرمانی که شما دارید ، مثلا بر فرض فردی می اید و میگوید من میخواهم ده میلیارد پول بگذارم و بیست میلیارد بگذارم ، میگویم نه، مقدار کمی برای اینکه مشتریان بیشتری بدست اورید و برای اینکه بتوانید از ارکان اعتماد سازی و اصول اعتمادسازی استفاده کنید تا اعتماد مخاطبتان را جلب کنید و معامله کنید استفاده کنید .
متوجه باشید اینجا چون تمرکز شما بر گروه یک است باید در جهت زیاد شدن این افراد هزینه کنید.
چون در هر مقدار ادمی که سراغ شما می آیند ، تعداد کمی جزو این گروه هستند، فکر نکنید هر کسی سراغ شما امد قطعا جزو مشتریان پول بده و پولداری هست که میخواهد خرید کند، نه ، کلاهبردار، کساتی که میخواهند از پول شما سواستفاده کنند هم هستند و این افراد همیشه می توانند به شما لطمه بزنند.
اما اگر این اصلی که می گویم را اجرا کنید، به هیچ وجه ضرر نمی کنید و هیچ کسی نمی تواند در هیچ زمانی کلاه شما را بردارد و شما هر روز رشد می کنید و هر روز به درآمد بیشتری می رسید .
امیدوارم این اندک نکته هایی که درمورد مدل های سرمایه گذاری در صادرات گفتم مورد استفاده شما قرار بگیرد ، در فایل های دیگر، در موضوعات دیگر ، در بحث اعتمادسازی و ارکانش بیشتر صحبت میکنم اگرچه توضیح دادم ولی باز هم سعی میکنم بهتر با شما پیش برویم و بیشتر توضیح بدهیم .
.
اگر تامین‌کننده به شما اجازه بدهد که در دفترش حضور داشته باشید، میتوانید برای ملاقات با مشتری از دفتر او استفاده کنید و تامین‌کننده هم شما را به عنوان مدیر فروش یا هر سمت دیگری که خودتان به مشتری گفته‌اید،